Sign up to join the largest storytelling community
or

من وقتی که اومدم واتپد، فکر کنم کلاس هشتم بودم. الان از جلسه کنکورم برگشتم :")♡View all Conversations
Stories by •She•
- 3 Published Stories
![•Fading• [L.S] by SeTaRe4](https://img.wattpad.com/cover/182041540-144-k350433.jpg)
•Fading• [L.S]
216K
31.7K
48
[Complete]
لویی زیبایی رو، ترکیب رنگها و جنسهای مختلفی که حس ظرافت رو درون آدمها بهوجود میارن، میشناسه.
اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب رو میبینه.
برش لباسها، رنگ پارچهها، پیچیدگی طرحها...
![•Amazing Sin• [L.S] by SeTaRe4](https://img.wattpad.com/cover/188766793-144-k350192.jpg)
•Amazing Sin• [L.S]
51.4K
7.6K
18
[Complete]
چرخدندههای مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخدندههای شیطانیای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی...
![•Sweet Creature• [L.S] by SeTaRe4](https://img.wattpad.com/cover/200404360-144-k350165.jpg)
•Sweet Creature• [L.S]
41.7K
7.5K
21
[Complete]
هری انتظار نداشت که دبیرستان آسون باشه. خواهرش براش یهعالمه داستان تعریف کرده بود و هری میدونست که قراره توی یه جهنمِ چهارساله باشه.
ولی جدا از همهچیز، اون دقیقا انتظار نداشت که فرشتهها هم توی جهنم بیا...